سال سختی بود سال اول پس از «زن زندگی آزادی»... مثل سال اول پس از «کودتای 88»... مثل سال اول «پس از کودتای 28 مرداد»... مثل سال پس از «به توپ بستن مجلس»... مثل سال اول «پس از حمله ی مغول»... نمی دانم شاید این سرنوشت همه ی آرش ها باشد که زندگیشان به حال و روز مام میهن گره می خورد و گویی که باید جان در چله ی کمان بگذارند و از زندگی بگذرند تا روزی باز، آزادی بازآید... نمیدانم... مرا که دیگر بیش از این یارای ایستادگی نبود... و این روزها شاید تاوان همین ناتوانی است... پ.ن: ایمیل ها رو دیگه کسی نمیخونه؟ به نظرم هنوز نامه نوشتن قشنگ ترین راه ارتباطیه بخوانید, ...ادامه مطلب
حالا اگه اینجا هم چیزی بنویسیم لابد میان در خونه سراغمون درسته رودههای ملت رو وجب کردن ولی این آخر ماجرا نیست..., ...ادامه مطلب
سال ۸۸ بود، خیلیامون همو گم کردیم. همه وبلاگا فیلتر شد، همه فعالای دانشجویی تار و مار شدن... تو این ده سال خیلی چیزا فرق کرده، درسته اینترنت دایلآپمون شده ایدیاسال، ولی بهجای فیلترینگ، از پایه ق, ...ادامه مطلب
امروز وارد سال جدید شدیم، همه دعا کردیم، سعی کردیم حالمون خوب باشه، اتفاقات بد را فراموش کنیم و با امید وارد دنیای اتفاقهای شگفتانگیزی بشیم که شاید درصد خوشیهاش بیشتر از سالی که گذشت باشه... اما حا, ...ادامه مطلب
زندگی پر از بالا و پایینه... اونی که فکر میکنه داره تمام تلاشش رو میکنه که یه قصر بسازه برای آرزوهاش که بره اون بالا و قدش برسه تا تو رو ببینه، شاید حواسش نیست و آجراشو داره از پایهٔ برج و باروی تو , ...ادامه مطلب
در اندوه ده مَرد... در این روزهای پردروغ و پرفریب که همّ و غمّ همگان شدهاست بحث دربارهی نامزدهای ریاستجمهوری، خبری در میان اخبار گم شد. خبری که رنگ و بوی خلوص و ازجانگذشتگی داشت. خبری که اگر از اروپا مخابره شده بود پروفایل شبکههای اجتماعیمان را سیاه میکرد و بلافاصله دلنوشتههای سوزناکمان مص, ...ادامه مطلب
عزم بانوی اعظم در این چند روز که ثبتنام از نامزدهای ریاستجمهوری آغاز شده است بخش اعظم اخبار به کاندیداهای ناشناسی اختصاصیافته که مدعی ریاست بر کرسی دولت هستند ولی بعضاً برخی اخبار مورد تغافل واقع میشوند. یکی از ارزشمندترین اخبار این روزها حضور بانو اعظم طالقانی فرزند آیتالله طالقانی در وزارت کشور جهت کاندیداتوری انتخابات است. وی اولین کاندیدای زن در انتخابات ریاست جمهوری است، نمایندهی دور او, ...ادامه مطلب
حالا که اوضاع جهان دوباره رو به غاراشمیش شدن گذارده و از نوکِ برجِ ترامپِ کله شق، بوی باروت بلند شده! دیگر سکوت جایز نیست!! باید بپا خیزیم و جَنَمِ انقلابیمان را به منصه ی ظهور بگذاریم!! اگر به امید خدا و به لطف این کاسه های همیشه داغ تر از آشِ داخلی که صدایشان از انکرالاصوات هم بلندتر است موردِ هجومِ بیگانه قرار گرفتیم از همین تریبون اعلام می کنم که من هم پوتین های سربازی ام را از انباری در می آورم و به جبهه های نبردِ حق علیهِ باطل می روم! هرچه نباشد بهتر از این است که با هفت تا مقاله یISI و علمی پژوهشی و یک عالمه رزومه ی صنعتی تحقیقاتی یک سال دنبالِ کاری با حداقل حقوق بگردی و بیکار بمانی!!!! اینجوری لااقل می روی و کمی ادای قهرمان ها را در می آوری دیگر! آن وقت این شکم گنده هایی که پشتِ میز نشسته اند و فرزندانِ اغلب لاابالیشان با پُزِ جنگ رفتن و خون دادن نمی توانند برای غصبِ موقعیت شغلیِ ما دلیل تراشی کنند! در هر صورت ما برنده ایم!!! اگر بدشانس بودیم و شهید شدیم که در جنات تجری من تحته الانهار جاودانه ایم و با حوری های بهشتی عشق و حال می کنیم، بازماندگانمان هم هرچه سهمیه هست بزنند به ,وقتی که ماه کامل می شود,وقتی که مادر شدم,وقتی که مادر باشی ...ادامه مطلب
گاهی هست آدمها یک وقتی، یک جایی متوقف می شوند... انگار که همه ی شور و طراوت و نشاطشان همانجا می ماند و از آنجا به بعد همه اش می شود درجا زدن و زندگی را زنده گی کردن، قصه ی تلخِ ماندن و درماندن، اما بخشِ تلخ ترش آنجاست که حتی خودشان هم متوجهش نمی شوند! اصلا شاید راه بیفتند و دور خودشان بچرخند و به خیال خام خود از مختصاتِ مکان-زمانِ ایست فاصله بگیرند! اگر در چنین شرایطی از یک معلم فیزیک بپرسی می تواند بگوید: با صرف نظر از میزان اصطکاک(!!) ناظر بیرونی مقدار دلتا ایکس(جابجایی) را برابر با صفر اندازه گیری می کند! انگار کن که در اثر حادثه ای قطار زندگی در ایستگاهی متروک می ایستد و تو به دنبال رهایی از آنچه که شد، توی راهروهای قطار راه بیفتی و قدم زنان کوچه پس کوچه های قطار را زندگی کنی... هرقدر هم که از کوپه ات دور شوی باز هم قطار در همان ایستگاه مانده است. کاش می شد همیشه حواسمان به لوکوموتیو زندگی باشد. راستی آن حادثه همیشه در بیرون اتفاق نمی افتد، گاهی به درون نگاه کن... خمار + دلنوشته ای قدیمی که بیربط هم نیست اگر مرتبط نباشد : جدال درونی, ...ادامه مطلب
نوشته ی پین شده بالای صفحه مربوطه به عاشورای 90 است که هنوز تکراری نشده، بخوانیدش این پست موقتی است و به زودی حذف می شود، به زودی با مطالب جدید در خدمتتان خواهم بود, ...ادامه مطلب